سلاااااااااااممممممم....

امروز هم مهمون داشتم.

زندایی عزیزم و خواهر و مادرش

قلیه ماهی و زرشک پلو درست کردم.

ژله و کارامل ودیگه تزیینات ترشی و اینجور چیزا.

واسه نهار سختمه تدارک دیدن چون نمیتونم صبح خیلی زود بیدار بشم.

اما خیلی دوستشون دارم و اینکه هممون زن بودیم و راحت.

بچه ها یه چیزی غصه دارم کرده.ایدین زده به سرش بره ژاپن کار کنه

به مدت یک یا دوسال.

من اصلا دوست ندارم.......

فکر کنم به قول یکی از دوستان ناشکری کردم....

دیگه تحمل دوری و ندارم...

بی معرفت ها دیگه یادی از من نمی کنید

خوب ادامه ماجرا کمی خصوصی هستش و به چند نفر از دوست های متاهل رمز میدم

بوس تا بعدا